سومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی«وحدت و تمدن سازی» با موضوع «بررسی تحولات سیاسی، اجتماعی و مذهبی مسلمانان در شبه جزیره عربستان» برگزار گردید. در این نشست که پنجشنبه هفدهم فروردین با حضور اعضای موسسه فرهنگی ملت ابراهیم علیه السلام و جمعی از فعالین فرهنگی، در دفتر موسسه برگزار شد، استاد ارجمند سید هاشم رضوی پژوهشگر مسائل منطقه خلیج فارس، به بیان تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی منطقه عربستان و جوانبی از توافق اخیر ایران با آن کشور پرداختند.
متن زیر مشروح سخنان استاد سید هاشم رضوی به همراه چند پرسش و پاسخ در این نشست می باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین
در روزهای اخیر و پس از سرگیری رابطه دیپلماتیک بین ایران و عربستان، منطقه شاهد یک سیر سریع تحول است.
از یک طرف بحث رابطه ایران و عربستان و از سوی دیگر بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و از طرفی تحولات امارات.حتی در کویت که کشوری است دیرواکنش،هم شاهد تحرکاتی هستیم.بحرین هم که تا پیش از این برای ورزشکاران ایرانی ویزا صادر نمیکرد،حالا از هیات ایرانی استقبال ویژه می کند.
همگی اینها نشانه تغییر استراتژیک در دینامیک منطقه است.اتفاقاتی که الان افتاده سابقه نداشته مگر در بعد از آتش بس میان ایران و عراق.اتفاقاتی که در دوره سازندگی رخ داد و معروف شد به «دوره تنش زدایی»
اما اگر بخواهیم در خود عربستان تمرکز کنیم و اوضاع داخلی آنجا را بررسی کنیم باید کمی به عقب برگردیم.
در ۲۰۱۵ ملک سلمان بر سر کار آمد. از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ در حال ارزیابی اوضاع بودند که چه کار میتوانند بکنند.در آن زمان ملک سلمان هشتاد و چند ساله بود و طبیعتا به فکر جانشین برای او بودند.تصمیم گرفته شد که قدرت منتقل شود ولی بر سر اینکه به کدام خاندان برسد، مناقشه وجود داشت. مثلا پسر فهد یا پسر ملک عبدالله مطرح بودند و نیز افرادی دیگر.تنها کسانی که مطرح نبود پسران سلمان بودند.چون مسئولیتی نداشتند و محک نخورده بودند.
سال ۲۰۱۶ ترامپ بر سر کار آمد و چراغ سبز به سلمان نشان داد و سال ۲۰۱۷پسرش جانشین بن نایف شد که وزیر کشور بود. جایگاه نایف خیلی مهمتر از جایگاه سلمان بود و طبیعتا پسرش هم مهمتر بود.گزینه اصلی برای دموکراتهای امریکا هم بود. ولی این اتفاق در زمان جمهوری خواهان افتاد و ترامپ بر سر کار بود و بن سلمان توانست جانشین شود.
بعد از جانشینی بن سلمان چه اتفاقاتی افتاد؟
دوره بعد از روی کار آمدن بن سلمان یک تفاوت عمده ای با دوره قبل از او دارد.آن هم محدودیت وهابیت بود.در کتابها آمده که حکومت سعودی از دو بال تشکیل شده است .یکی وهابیت و دیگری آل سعود.یعنی محمدبن عبدالوهاب و محمد بن سعود.واقعیت هم همین است که این شمشیر سعود بود که توانست دعوت محمد بن عبدالوهاب را در شبه جزیره عربستان منتشر کند.و از طرف دیگر این دعوت محمد بن عبدالوهاب بود که توانست شمشیر محمدبن سعود را برنده و خشن سازد.
این که چه اتفاقی افتاد را چشم انداز ۲۰۳۰ بن سلمان توضیح می دهد.بن سلمان وقتی وزیر دفاع بود در سال ۲۰۱۶ چشم اندازی را مطرح کرد مبنی بر اینکه تا سال ۲۰۳۰ باید به چند هدف مهم برسیم:
۱-از نظر نظامی به جایی برسیم که حداقل نصف سلاحی که استفاده می کنیم را خودمان بصورت بومی بسازیم.
۲-در حوزه گردشگری جزء چند کشور اول دنیا شویم.آمار گردشگران ما به صد میلیون نفر در سال برسد.(آمار گردشگری در آن زمان حدود ۱۵-۱۰ میلیون نفر بود.عربستان گردشگری نداشت.بلکه گردشگری معکوس داشت و مردم عربستان در مناسبتهای مختلف از کشور بیرون می رفتند)
۳-وابستگی بودجه کشور به نفت را از بین ببریم.
تحولات فرهنگی و اجتماعی عربستان:
در بحث گردشگری یک مانع اساسی وجود داشت و آن هم گرایشات مذهبی در کشور بود.زیرا طبیعتا چهارچوب پوشش گردشگران خارجی منطبق با فضای عربستان نبود.
در کشور هیات امر به معروف وجود داشت که بن سلمان کم کم آنرا محدود کرد و دیگر الان عملا هیات امر به معروف در کار نیست هرچند اسما وجود دارد.وضعیت دینی و مذهبی عربستان نسبت به ۵ سال قبل متفاوت شده است و مظاهر دینداری در آنجا از بین رفته است.در سواحل شهری مثل جده که بندر مکه محسوب می شود،آزادی پوشش و اختلاط دختر و پسر رخ داده است.(آن هم در عربستانی که قبلا اگر کسی با شلوارک نمی توانست رفت و آمد کند،الان سواحل آزاد دارد که هر نوع پوششی در آن مجاز است)
ظاهرا فیلمبرداری برای کار تبلیغاتی هنوز آزاد نیست و محدودیت دارد.در صورتی که برای جذب گردشگر نیاز به تبلیغات وجود دارد.دلائل مختلفی برای آن ذکر می شود که یکی از آنها آماده نبودن زیرساخت های گردشگریست.
به نظر می رسد عربستان در حال رقابت با دوبی است در بحث اقتصادی و گردشگری.
در بعد مذهبی اقدام دیگری که صورت گرفت مقابله با شیوخ سلفی-وهابی بود که از سال ۲۰۱۷ آغاز شد.بزرگان سلفی در زندان هستند مثل سلمان العوده که همه می گفتند او مفتی آینده سعودی است.یا افرادی مثل عوض القرنی یا ناصر العمر که افراد شناخته شده ای بودند.بن سلمان جامعه را از این افراد خالی کرد.
در این بین شخصی مثل حسن فرحان المالکی هم قربانی شد.او بسیار معتدل بود و کتابهای او در ایران چاپ شده و حتی در جامعه المصطفی تدریس می شود!کتابی در رد وهابیت یا رد معاویه و یزید نوشته است.او از طرف وهابی ها هم تحت فشار بود و متهم به تشیع می شد.با این وصف، در موج زندانی کردن شیوخ، او را هم به زندان انداختند!
اما در مورد تحول اقتصادی عربستان:
وضعیت اقتصادی عربستان به مدد پترو دلار به نسبت ۴۰-۳۰ سال اخیر بهتر شده است(البته به جز دوره ملک فیصل که جهش نفتی رخ داد) الان درآمد نفتی شان بسیار خوب است و تولید نفتشان در حدود ۱۰ میلیون بشکه در روز است که تا به حال چنین تولیدی را تجربه نکرده است.نزدیک ۲ سال است که کسری بودجه ندارند.ارزش صندوق ذخیره ارزی شان در حدود ۶۰۰ میلیار دلار است و هدفشان رساندن این عدد به یک تریلیون است و تا ۲۰۳۰ قرار است برسد به ۲۰۰۰میلیارد دلار و تبدیل به بزرگترین صندوق سرمایه گذاری جهان شود.
در مورد از بین بردن وابستگی به درآمد نفتی هم برنامه کوتاه مدتی داشتند که قرار بود سال۲۰۲۰ به آن برسند ولی عملا شکست خورد چون مصادف شد با کرونا و قیمت نفت افت کرد و تقاضا کاهش یافت. الان هم ۸۰درصد بودجه شان وابسته به نفت است. اما خودشان ادعا دارند که تا ۲۰۳۰ این امر محقق می شود که بواسطه افزایش کارخانه های پتروشیمی، عدم صادرات نفت خام، توسعه معادن و رونق گردشگری صورت می پذیرد.حتی قرار است هواپیماهای غول پیکری را خریداری کنند و بزرگترین ناوگان حمل و نقل مسافری و باری جهان را در عربستان ایجاد کنند که این امر رقابتی ایجاد می کند بین آنها و قطر و امارات(چند هفته پیش طرحی دادند مبنی بر اینکه اگر از بین مسلمانها کسی بلیط خطوط هوایی عربستان را خریداری کند،چند روز اقامت عربستان را به او می دهیم تا بتواند عمره به جا آورد.)
در حوزه تحولات سیاسی عربستان:
از لحاظ سیاسی باید بگوییم که بن سلمان تثبیت شده است و اگر اتفاق غیرمنتظره ای پیش نیاید به نظر می رسد ۴۰-۳۰ سال پادشاهی کند.
از نظر تحول نظامی عربستان:
واقعا در حدی نیست که خودش ابزار می کند یا دیگران در موردش می گویند.به دلیل شکست فاجعه باری که در یمن برایش رقم خورد.مثلا ما شاهد بودیم در عملیاتی که ۴۰-۳۰ نفر از انصارالله با امکانات محدود انجام می دادند،چندین سعودی را از بین می بردند و تصاویر آنرا منتشر می کردند.این امر برای سعودی که تجهیزات نظامی به روز دارد بسیار زشت است.
از نظر تحول منطقه ای:
علی رغم توافق ایران و عربستان،به نظر من هنوز اتفاق خاصی نیفتاده است.چون مشکلات ما با سعودی پابرجاست.مشکلات ما با سعودی در مورد یمن و سوریه وعراق و لبنان است.اگر این موارد حل شود،می شود به آینده این توافق خوشبین بود اما اگر قرار باشد ما آشتی کنیم ولی عملا در مورد این کشورها رویکردها تغییر پیدا نکند، چیزی حاصل نشده است.اما چیزی که ما شاهد آنیم اینست که عربستان مواضعش را تعدیل کرده است و در مورد سوریه می بینیم که این عربستان است که به دنبال بازگرداندن سوریه به اتحادیه عرب است.همچنین یکی از مشکلات اصلی ما با آنها بر سر وهابیت بود و اگر واقعا عربستان از آن جدال مذهبی با شیعه دست بکشد، احتمال اینکه این مسیر رابطه بهتر طی شود وجود دارد.بحث بعدی یمن است و اگر عربستان اصرار کند که انصارالله دیگر نباشد، دوباره برگشته ایم به گذشته.در مورد لبنان هم همینطور. آنها می گفتند که حزب الله نباید باشد.اگر الان هم بر سر همان مواضع باشد، چیزی حل نشده است.در مورد عراق هم می گفتند باید دولتی بر سر کار بیاید که تحت نفوذ جمهوری اسلامی نباشد.
اینکه عربستان با علم به این اختلافات پا پیش گذاشته و حاضر شده که روابط از سرگرفته شود،نوید این را می دهد که سعودی تغییر موضع داده است.
برخی می گویند چرا جمهوری اسلامی این توافق را قبول کرد؟
وضعیت منطقه داشت به سمت بدی پیش می رفت.بعد از توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۰گزینه نتانیاهو برای عادی سازی،عربستان بود و اگر عربستان وارد جریان عادی سازی می شد فاتحه اعراب خوانده شده بود.مثلا الان وقتی صهیونیستها وارد مسجدالاقصی می شوند و دست به جنایت می زنند،سعودی اعتراض می کند و پشت سر آن چند کشور دیگر هم اعتراض می کنند.سعودی نفوذ دارد در کشورها هم بخاطر اینکه پول دارد و دلیل بعدی وجود حرمین شرفین و جایگاه مذهبی عربستان است.
از سوی دیگر اسرائیل از طرف آذربایجان ما را تحت فشار قرار داد.چون نفوذ ما در مرزهای فلسطین و مسلح کردن کرانه باختری، رژیم صهیونیستی را به این نتیجه رساند که ما هم باید به مرزهای ایران نزدیک شویم.
آشتی ما به سعودی ها این فشار را حداقل از ناحیه جنوب کشور کم می کند.چون اگر عربستان به عادی سازی می پیوست،امارات و بحرین جری تر می شدند.
سوالات انتهای جلسه:
۱-ماهیت عربستان سیادت طلب و سلطه جو است.تا الان نگاهشان منطقه ای بوده و محدود بوده به غرب آسیا و می خواستند سید العرب باشند.برای این کار نزاع با مجوس ها برایشان یک برگ برنده بود.ولی حالا نگاهشان جهانی شده و در نگاه جهانی،تقابل با ایران برایشان نقطه ضعف به حساب می آید چون نزاع با ایران نزاع پرهزینه ای است و از طرفی هم ایران متحدانی دارد که اگر توافقی صورت بگیرد آنها دیگر تقابل با سعودی نخواهند داشت.آیا شما با این تحلیل موافق هستید؟
اینکه بگوییم عربستان تسلیم شده، برداشت اشتباهی نیست.ما در چند سال قبل هم (در زمان روحانی ولی باتصمیم نظام)حرف از توافق زده بودیم اما عربستان قبول نکرد.زمانی برای توافق آمدند که دیدند در سوریه کاری نمی توانند بکنند.من یادم نمی رود که عادل الجبیر که وزیر امور خارجه سعودی بود هرجا می رسید می گفت بشار اسد باید برود.در یمن هم تمام تلاش خودشان را کردند در لبنان هم همینطور.در عراق هم آن بلا را بر سر عادل عبدالمهدی آوردند آن حجم پولی که آنجا هزینه کردند.همه اینها بخاطر این بود که نفوذ ایران را در آن کشورها از بین ببرند ولی نتوانستند.
اینها ظاهر سر عقل نیامده اند ولی چاره ای هم به جز توافق نداشتند.
از طرفی هم معمولا عمر تنش ها و بحران های بین المللی محدود است و از یک جایی به بعد دیگر کشش وجود ندارد و به دوره ای از آرامش و صلح منتهی خواهد شد.
اینکه سعودی سر عقل آمده باشد بعید نیست و نیز اینکه چاره ای نداشته و مجبور شده باشد هم محتمل است.چون برای پیشبرد طرح ۲۰۳۰ نیاز به آرامش منطقه دارد.
تحلیلگران می گویند خوبی این دوره آرامش اینست که شروعش با آشتی دو طرف بزرگی است که بیشترین تنش را با هم داشته اند.
۲-نکات و مواردی که در این صلح ما باید مراقب آن باشیم چیست؟
بزرگترین امتیازی که این صلح برای ما دارد این است که پای رژیم را از منطقه قطع می کند.پس اگر این مورد تامین نشود، صلح با عربستان معنایی ندارد.
بعد از شهادت حاج قاسم راهبردی که از جانب جمهوری اسلامی مطرح شد و بصورت جدی توسط رهبری در ۱۹ دی ماه تاکید شد،اخراج امریکا از منطقه بود.لذا می توان گفت یکی از اتفاقات خوبی که در این راستا افتاده،صلح با عربستان است.اگر نگرانی های عربستان کم شود می توان امریکا را از خلیج فارس بیرون کرد وگرنه اگر عربستان از ما بترسد حتی اگر امریکا هم تصمیم به خروج داشته باشد،به آنها التماس می کند که از منطقه خارج نشوند.
مورد بعدی که باید از آن مراقبت کرد اینست که این توافق نباید به قیمت بیشتر اذیت شدن شیعیان عربستان تمام شود.در دوره ای که ارتباط ما با سعودی ها قطع بود، شیعیان بیشتر لطمه خوردند.چون اگر دیپلماسی وجود داشت می شد از آنها با دادن امتیاز یا هر رایزنی دیگری حمایت شود.در این ۷-۶ سال این اتفاق نیفتاد و آسیب جدی به شیعیان وارد شد.
مورد بعدی بحث سرمایه گذاری های عربستان در ایران است.باید دقت کرد کجا دارند سرمایه گذاری می کنند و چرا.
۳-چه می شود که جامعه و سیستمی که بر اساس تفکرات وهابیت شکل گرفته یک دفعه و به سرعت به سمت سکولاریسم برود و تغییر کند؟
معتقدم جامعه عربستان یک جامعه دینی و اسلامی نیست.یعنی دین در آنجا ریشه ندوانده است.ظواهر دینی زیادی دارد ولی نمی توان گفت جامعه دینی دارند.لذا وهابیت هم که سوار این جامعه شد نتوانست در آن نفوذ کند.
ما یک جریان صحوه داریم در دهه هشتاد که جریانی ریشه دار بود.اخوان المسلمین به عربستان آمدند و کارهای دینی و مذهبی انجام دادند.اینها از لحاظ بدنه مردمی خیلی ریشه دارتر بودند به نسبت وهابیت.ولی وهابیت در سطح حاکمان و حاکمیت محدود بود.از بین حاکمان هم فیصل متدین بود.ملک خالد خنثی بود.اما ملک فهد علنا شراب می نوشید!عکسش با رقاصه ها منتشر شد.
علاوه بر اینکه جامعه دینی نبود،امکان ظهور و بروز تفکراتی مثل تفکر بن سلمان هم فراهم بود.اکثر مسئولین سعودی خانم هایشان بی حجاب بودند.
۴-در قوانین عربستان، اولویت های دینی و مذهبی مطرح بوده یا خیر؟
ما در عربستان مشکل قانون داریم.از قانون اساسی بگیرید تا قوانین عادی.ما در عربستان اصلا چیزی به نام قانون نداریم.یک زمانی می گفتند قانون اساسی ما قرآن است!
بعدها آمدند ۱۵-۱۴ ماده نوشتند و اسمش را شیوه نامه حکمرانی گذاشتند و گفتند همین قانون اساسی ماست.حتی قانون مدنی و جزایی و آیین دادرسی و قانون تجارت هم آنگونه که کشورهای دیگر دارند،در عربستان وجود ندارد.مثلا قاضی بر اساس شرع حکم می کند.آن هم قاضی که تسلطی بر شریعت ندارد.
مشکل حاکمیت سعودی ساختاری است.بن سلمان دارد حاکمیت را بروزرسانی می کند.کم کم دارند به سمت و سوی متمدن شدن حرکت می کنند.
۵-بن سلمان این کارها را از کجا فراگرفته است؟
قطعا این کارها صرفا به تصمیم بن سلمان نیست.ما در سعودی چیزی داریم به نام حرس قدیم.از ابتدا بین آل سعود و وهابیت درگیری زیاد بود.در زمان ملک فیصل به شدت با هم درگیر شدند.در زمان ملک فهد هم همینطور.اینطور نبوده که بین آل سعود و وهابیت یک هماهنگی وجود داشته باشد.مشاوران حکومت سعودی عمدتا آدم های بی دین بودند.در زمان ملک عبدالله ،خالد التویجری همه کاره حکومت بود که به حدی بی دین بود که صدای همه در آمد.عبدالله و فهد هم لاابالی بودند.
آرام آرام در طول تاریخ جریان وهابیت را کنار گذاشتند تا کار به اینجا رسید.
عربستان ادعای پاسداری از عقائد دین نداشته است.فقط می گویند ما خادم حرمین هستیم.نهایت ادعایشان در حوزه دین همین است.
۶-حضرت آقا در جایی فرمودند که عربستان به دست مجاهدان اسلام می افتد. این صحبت را توضیح دهید.
این جمله در مورد بحث هسته ای بود. اینکه غربی ها به سعودی ها انرژی هسته ای دادند که رهبری فرمودند اینها به دست مجاهدین اسلام می افتد.
راهبرد حضرت آقا عدم تغییر در مرزهاست.ما می گوییم شاید منظور از مجاهدان اسلام یمنی ها باشند یا حتی عراقی ها.ولی به نظر من این حرف بیشتر ناظر به آینده عربستان است.از باب آیه شریفه: أنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
اینکه این اتفاق از داخل عربستان رخ دهد بعید است چون ما یک تعداد شیعه ی در اقلیت داریم که یک دست نیستند و می توان گفت متاثر از شیعیان بحرین هستند.
عربستان از سه منطقه تشکیل شده است: شرق آن که قطیف و…آنجاست.یکی نجد است(آل سعود از نجد اند)دیگری هم منطقه غربیه است که مکه و مدینه و تبوک و طائف آنجا واقع اند(همان منطقه حجاز است).
حجاز هم مثل شرقیه به زور تصاحب شده است و عبدالعزیز وقتی داشت عربستان را متحد می کرد،حجاز را به عنوان آخرین منطقه به شرقیه و نجد ملحق کرد.
بالاخره ما امید داریم که مرزهای ساخته استعمار، روزی از بین برود.
۷-مواجهه امریکا با عربستان در مورد این توافق چه بوده است؟
امریکا بعد از اختلافاتی که منجر به سفر بایدن به عربستان شد و برخورد سرد بن سلمان و…امریکا ناامید شد از اینکه روابطشان با عربستان مثل قبل شود.در مورد این توافق هم قطعا ناراضی است.
دیگر آن اتحاد استراتژیک که بین امریکا و عربستان وجود داشت دیگر وجود ندارد و روابطشان تبدیل به «شراکت اجباری» شده است.هر دو به هم نیاز دارند لذا رابطه شان از بین نمی رود و دشمنی هم رخ نمی دهد ولی دیگر خبری از روابط استراتژیک نیست.
مثلا قبلا امریکا می گفت من امنیت تو را تامین می کنم ولی شما هم حق ندارید به غیر دلار نفت خود را بفروشید.در حالی که الان عربستان قرار است با یوان چین معامله کند که در آخر به ضعف دلار در بین کشورها می انجامد.