هشتمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی «وحدت و تمدن سازی» با موضوع « علویان سوریه: از تبار تا بحران – تاثیرات جنگ و چشماندازهای پیش رو» برگزار گردید.در این نشست، که در روز پنجشنبه، یازدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۴، در دفتر موسسه فرهنگی ملت ابراهیم(ع) برگزار گردید، استاد ارجمند حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین علویمهر، نماینده جامعة المصطفی(ص) العالمیه در سوریه، به بررسی تاریخچه، عقاید و رسوم علویان سوریه و نیز جایگاه و مسائل سیاسی و اجتماعی کنونی آنان پرداخت. متن پیشرو مشروح سخنان ایشان است که توسط معاونت پژوهش موسسه ملت ابراهیم، جناب حجت الاسلام محمد افشاری تهیه و تنظیم گردیده و تقدیم حضور میگردد.
ساختار جمعیتی و تنوع مذهبی در سوریه
کشور سوریه حدود ۲۰ تا ۲۲ میلیون جمعیت دارد (آمارگیری جدیدی نیست). تقریبا ۶ میلیون از مردم سوریه اصلاً در مهاجرت به سر میبرند. سوریه، به ویژه منطقه شامات، سرزمینی متشکل از ادیان و مذاهب مختلف است و فاقد وحدت کامل مذهبی است.
اهل سنت بزرگترین جمعیت سوریه را تشکیل میدهند (۷۰-۷۵ درصد جمعیت). دارای گرایشهای متفاوتی هستند، از جمله گرایشهای متعصب و افراطی امویگرا و گرایشهای معتدل شافعی.
شافعیهای معتدل بیشتر در حلب حضور دارند. بسیاری از مفتیان و روحانیون شافعی، شخصیتهای برجستهای هستند که درباره فضائل اهل بیت(ع) و امیرالمؤمنین(ع) کتاب نوشتهاند و روابط خوبی با شیعیان دارند. مفتی پیشین حلب، شیخ عکام، از جمله شخصیتهای برجسته این گروه بود که کتابهایی در فضائل اهلبیت(ع) تألیف کرده بود و در حوزه مسائل اجتماعی نیز نسبت به شیعه رویکردی تقریباً معتدل داشت.
اهل سنت متعصب و افراطی که عمدتاً در دمشق و حما مستقر هستند و خود را طرفدار افرادی مانند معاویه و ابوسفیان میدانند. همچنین، منطقهای نزدیک دمشق وجود دارد که برخی ساکنان آن به جهت اشتغال در عربستان سعودی از وضع مالی مناسبی برخوردار هستند. آنها از نظر فکری از سوی عربستان تغذیه شدهاند و کاملاً مخالف شیعه هستند.
علاوه بر اهل سنت، مذاهب دیگری نیز در سوریه حضور دارند از جمله علویان، شیعیان، دروزیها، اسماعیلیه، مسیحیان و اقلیتی بسیار کوچک از یهودیان.
شیعیان دوازدهامامی (۳-۴ درصد جمعیت) عمدتاً مهاجران لبنانی و ایرانی هستند که به مرور زمان در آنجا ساکن شدهاند. کمتر از ۵۰۰ هزار نفر شیعه ما در کل سوریه داریم که در طی جنگ اخیر و مخالفت گروههایی مانند هیئت تحریر الشام و جولانی، بیش از ۱۵۰ هزار نفر از آنان به ایران و عراق مهاجرت کردهاند.
ریشههای بحران و فتنه در سوریه: حدود دو دهه پیش، اهل سنت و شیعه و سایر مذاهب به خوبی و با تدبیر کنار هم زندگی میکردند. اما برنامهای که از سوی انگلستان و اسرائیل شکل گرفت و اجرا شد، منجر به ایجاد آشوب و فتنه در منطقه شد. حدود ۸۰۰ مبلغ وهابی به سمت سوریه گسیل شدند تا مذهب شیعه را تضعیف کنند و به مرور زمان جوانان اهل سنت را برای درگیری با شیعیان و سایر مذاهب تحریک کردند. این درگیریها کم کم شروع شد و به جریان داعش در منطقه شامات منجر گردید. این فتنه به مدت ۶ سال (از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ میلادی) بسیار فراگیر شد. بسیاری از مردم بیگناه، کودکان و زنان کشته شدند. جنگ داخلی سوریه (۲۰۱۲-۲۰۱۸) باعث تخلیه کامل برخی روستاها و شهرها مانند بخشهایی از حلب شد. خسارات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بسیاری وارد شد و از نظر کشتار جمعی بسیار وحشتناک بود.
مذاهب دیگر در سوریه شامل مذهب دروزی و مذهب اسماعیلیه هست. (حدود ۵ تا ۷ درصد جمعیت) انشعابی از شاخههای اسماعیلی هستند، در قرن پنجم بر مبنای الوهیت حاکم بأمر الله تشکیل شدند و رهبرانشان محمدبن اسماعیل و حمزه بن علی بن زوزنی بودهاند. دروزیها در لبنان هم هستند که ولید جنبلاط در لبنان رهبری سیاسی و نظامی دروزیها را بر عهده دارد. اسماعیلیها بیشتر تمایل به تصوف دارند و در شهر مصیاف زندگی میکنند.
دروزی های سوریه در شهر سویدا و جرمانا هستند که بین حکومت فعلی سوریه و آنان درگیریهای وجود دارد و اسرائیل نیز حمایت خود را از دروزیهای اعلام کرده است.
مسیحیان نیز بخش دیگری از جمعیت سوریه که در مرکز شهر حضور پررنگی دارند. دارای کلیساهای متفاوت، و مراکز دانشگاهی برای تعلیم و تربیت و بناهای قدیمی ارزشمند هستند. کلیساهای سوریه شاید قدیمیترین بناهای مسیحیت در کل سوریه باشند.
یهودیان نیز بخش بسیار کمی از سوریه هستند و تعداد انگشتشماری خانواده یهودی در دمشق حضور دارند.
علویان سوریه
جمعیت، پراکندگی
خب، در میان مذاهب، بعد از اهل سنت، مذهب علویها را داریم که حدود چهار و نیم میلیون نفر از جمعیت سوریه را تشکیل میدهند.
علویون عمدتاً در لاذقیه، طرطوس، بانیاس و قسمتی از حمص و حما که به نام مصیاف معروف هست زندگی میکنند. اگرچه ممکن است علویها در شهرهای دیگر مانند دمشق به دلیل ارتباط یا ازدواج با گروههای فرقههای دیگر حضور داشته باشند، اما این مناطق مراکز عمده سکونت آنها هستند. علویان در کشورهای دیگر نیز حضور دارند، از جمله در ترکیه (بیش از یک و نیم میلیون)، لبنان (حدود صد هزار) و آلمان (حدود هفتاد هزار نفر).
هویت
علویان با اندیشهها و تفکرات متفاوتی شناخته میشوند. دو دیدگاه اصلی درباره هویت آنان وجود دارد:
- نصیریه: منسوب به محمد بن نصیر از شاگردان و اصحاب امام عسکری(ع) که ادعای بابیت امام زمان(عج) را داشت. این شخص مورد لعن امام زمان(ع) و نایب دوم ایشان، محمد بن عثمان عمری، قرار گرفته و حتی کفر ایشان اعلام میگردد.
عقاید منسوب به نصیریه و انحرافات: پیروان محمد بن نصیر معتقد به افکاری هستند که انحرافاتشان را روشنتر میکند. نصیریه به نوعی تثلیث معتقد هستند که شبیه تثلیث در مسیحیت است: پیامبر(ص) و امام علی(ع) را به عنوان قطب و جانشینان خداوند متعال میشناسند و لذا امام علی(ع) به عنوان معنی، حضرت محمد(ص) به عنوان اسم و سلمان فارسی به عنوان باب خطاب می کنند.
برخی از آنها به حلول (حلول خداوند در علی بن ابی طالب(ع)) قائل هستند. این حلول مهمترین انحراف است.
اعتقاد دیگر تناسخ است؛ آنها معتقدند اجساد پس از اینکه از دار دنیا میروند، ارواح انسانها از جسمی به جسم دیگر منتقل میشود و میتواند در جسمهای دیگر ورود پیدا کند. مانند روح امیرالمؤمنین(ع) یا امثال آنها، میتوانند در جسمهای دیگر منتقل شوند.
همچنین برخی از اعمال علویون، عقاید مسیحیت را در خود جای داده است، مانند برگزاری اعیاد مسیحی یا غسل تعمید.
- خصیبیه: پیروان حسین بن حمدان خصیبی. شوقی حداد، پژوهشگر علوی، معتقد است علویون فعلی سوریه، نصیریه نیستند و هیچ ارتباطی با محمد بن نصیر منحرف ندارند. به عقیده آقای حداد، علویان فعلی سوریه تابع ابوعبدالله حسین بن حمدان خصیبی هستند. خصیبی شخصیتی برجسته در علویون و نویسنده کتاب «الهدایه الکبری» است که افکارش در آن نوشته شده است.
عقاید خصیبیه: آقای حداد معتقد است خصیبی به عنوان لیدر و مغز متفکر علویان، تفکرات شیعه داشته. آقای حداد تمام تفکراتی مانند حلول خداوند در علی بن ابی طالب(ع) و تناسخ که امروزه به علویون نسبت داده میشود را کاملاً رد میکند. آقای حداد در حال حاضر شیعه اثناعشری شده است و متشیع است. ایشان ۴ سال در زمان بشار اسد به خاطر کتابی درباره علویون، زندان بوده است.
مشاهدات عینی در باورها و اعمال دینی
استاد علوی مهر در ادامه با توجه به بازدیدهای خود از مناطق علوینشین (مانند مصیاف)، به بیان مشاهداتی از اعتقادات فعلی و رفتار عملی علویان پرداختند.
اعتقاد به اسقاط تکلیف: آقای شوقی حداد معتقد است علویون فعلی به اسقاط تکالیف (عدم پایبندی به وظایف شرعی) معتقد نیستند. اما طبق مشاهدات دکتر علوی مهر پایبندی چندانی به تکلیف وجود ندارد. به این معنا که برخی از آنها به پایبندی به تکالیف شرعی مانند نماز، روزه، و حج به شکلی که در شیعه دوازده امامی وجود دارد، اعتقاد چندانی ندارند. لذا مردم چندانی در مساجد حضور ندارند و حتی در خانهها نیز نماز آنطور که در شیعه مرسوم است، خوانده نمیشود. حتی حج مرسوم را نیز قبول ندارند. اعتقاد چندانی به حجاب ندارند. همچنین برخی از آنها مشروب نیز میخورند و شرابخواری در بینشان وجود دارد. البته اینطور نیست که عادی باشد، یک چیز معمولی است. همچنین به مرجع تقلید خاصی پایبند نیستند.
بنابراین از نظر عبادات و اعمال دینی در عمل، برخلاف آنچه که حالا آقای شوقی حداد گفته است، چیزهایی را که در میان شیعه دوازده امامی مشاهده میکنیم (مانند نماز خواندن به آن صورت)، در میان آنها مشاهده نمیکنیم یا کمتر مشاهده میکنیم. بنابراین یک تفکرات انحرافی هنوز در میان برخی علویان و فرقه علویان وجود دارد و قابل مشاهده است.
اعتقاد به قرآن و امامت ۱۲ امام و …: با این حال علویان به قرآن کاملاً معتقدند و آن را قبول دارند. پیامبر(ص) را قبول دارند. مسئله خدا و خانه کعبه را نیز بسیاری از آنها قبول دارند. در ظاهر، بسیاری از علویان با مفاهیم شیعه دوازده امامی موافق هستند. اگر در جمع علویان (دانشجویان پسر و دختر) حاضر شوید و تفکرات شیعه، امامت دوازده امام، امامت اول علی(ع) و پیامهای قرآن را مطرح کنید، همه میگویند درست است و قبول دارند. مساجد علویون بسیار عالی و خوب هستند، نام ائمه(ع) در مساجد وجود دارد، در مسجدها مهر هست.
اعتقاد به اعمال جایگزین: برخی علویان اعمال خاصی دارند که میگویند به جای نماز، روزه و مراسم عبادی کافی است. این سه عمل عبارتند از: ذکرهای خاص، مراسم نذر و مراسم قربانی. آنها معتقدند این سه عمل جایگزین عبادات اصلی مانند حج، روزه و نماز میشود. اگرچه از نظر اعمال مذهبی، شما میبینید تا حدودی مثلاً بعضی از مراسم و اعیاد را، مثل نماز عید را میخوانند. کمااینکه بشار میرفت با اهل سنت نماز عید را میخواند.
وجود افراد معتقد به اعتقادات شیعی در عمل و فکر: البته در میان علویان افرادی نیز هستند که روزه میگیرند، نماز میخوانند و به اهل بیت(ع) و امامت معتقدند. در میان علویون، روحانیونی نیز وجود دارند که متشیع شدهاند، فقه و عقاید شیعه را خواندهاند و مشغول تبلیغ هستند.
برخی از علویون (مانند خانوادهای به نام آل سلیمان در مصیاف – عدهای بسیار کم و محدود) شیعه دوازده امامی هستند و حتی امام جماعت مسجد آنها نیز شیعه بوده است. آنها به تبلیغ در میان مردم مشغول هستند. برخی از بزرگان علوی شبیه علمای مسلک صوفی هستند که عدهای از مردم تابع آنها هستند.
این گروه از علویون شیعه با سایر علویونی که پایبند به تکالیف نیستند و آنها را از حضور در مساجد منع میکنند، درگیری فیزیکی دارند. حتی ما شنیدهایم اگر متشیع بشوند، از نظر رهبران علوی، آنها را مذمت میکنند، توبیخ میکنند، گاهگاهی جبههگیری در مقابل آنها خواهند داشت و نمیگذارند که مردم عادی علوی در مساجدی که شیعه اثناعشری هست یا نماز جمعه برقرار میشود، نماز جماعت شیعه اثناعشریه برقرار میشود، حضور پیدا کنند.
علویان ممکن است به چند فرقه تقسیم شوند:
- جعفریه: که همان شیعه دوازده امامی هستند که حالا معروف شدهاند به علویه.
- شمالیه یا شمسیه: معتقدند امیرالمؤمنین(ع) در قلب خورشید ظهور میکند و از خورشید بیرون میآید.
- جبلیه یا قمریه یا کلازیه: معتقدند امام علی(ع) ساکن در ماه است.
- حیدریه: گروهی که شریعت کمرنگی دارند.
- مرشدیه: جدیدترین فرقه علوی که منسوب به سلمان مرشد است که منحرف و دارای تفکر حلول بوده و جانشینان او نیز این تفکر انحرافی را دارند و معتقدند خداوند در اشخاص حلول میکند.
برخی از این گروهها ممکن است آشکار باشند و برخی دیگر در خفا. گروههای تروریستی وهابی و سلفی مانند جولانی با اینها مبارزه کرده و آنها را کافر میدانند و قتل عام میکنند.
دیدگاه علمای معاصر
دیدگاه علمای فعلی ما مانند رهبری معظم انقلاب، آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله نوری همدانی، آقای موسوی اردبیلی و علامه سید محمدحسین فضل الله این است که علویان سوریه (فعلی) اثناعشریه هستند. از نظر کلی، دیدگاه رهبری معظم انقلاب (بر اساس کتابی چاپ شده) این است که عقاید علویان از اول باطل نبوده، بلکه به مرور زمان در اثر مورد ستم واقع شدن، تضعیف شده است.
علمای بزرگ لبنان نیز که با علویان معاشرت نزدیک داشتهاند و با آنان زندگی کرده اند، مانند علامه سید محسن امین (نویسنده «اعیان الشیعه» و دارای مرکزی در نزدیکی حرم حضرت رقیه(س) دمشق، که اکنون به «حی الامین» معروف است و دارای مسجد، حسینیه، کتابخانه و مدرسه میباشد و بسیاری از شیعیان در حی الامین زندگی میکنند)، علامه سید شرف الدین، علامه محمد شمس الدین (مدتی نایب رئیس مجلس لبنان بود)، امام موسی صدر و علامه محمدجواد مغنیه(صاحب تفسیر الکاشف) و عبدالامیر قبلان (الان هم در مجلس اعلی انقلاب اسلامی لبنان حضور دارند) علویان سوریه را شیعه اثناعشری میدانند.
دو عالم معاصر علوی نیز، به نام جناب منیر شریف و محمد امین غالب، کتابهایی در بابِ هویت علویان نگاشتهاند و آنان را از فرقههای شیعه اثنیعشری میدانند.
در سفر اخیر به وزارت اوقاف سوریه، مشاهده گردید که شخصی با گرایش وهابی، که اکنون به روسیه متواری گشته، با پیروان مذاهب گوناگون، بهویژه شیعیان، مخالفت شدیدی ابراز میداشت و مانع از پیشرفت و ارتقای جایگاه اجتماعی شیعه میگردید. این فرد اقداماتی در فعالیتهای مفتیان اهل سنت ایجاد اخلال کرده بود و خود را مفتی اعلام کرده بود و با همکاری شماری از علمای اهل سنت، کتابی دربارهی علویان منتشر کرد و در آن، هویت آنان را از اهل سنت قلمداد نمود. کتاب مذکور در میان علویان توزیع گردید، لیکن با مخالفت و عدم پذیرش همگانی از سوی علویان مواجه شد.
تاریخچه و تحولات علویان
در طول تاریخ، علویان مورد ستم قرار گرفتهاند. در دوران عثمانیها که برای چندین قرن بر بلاد اسلامی حاکم بودند، علویان تار و مار شدند و تحت ستم قرار گرفتند. عثمانیها عده زیادی از علویان را قتل عام کردند. در زمان یکی از پادشاهان عثمانی به نام سلطان سلیم، در سال ۱۵۱۶ میلادی که به شامات حمله کرد، حدود ۴۰ هزار علوی را به قتل رساند. سلطان سلیم ۹۴۰۰ نفر از علما و بزرگان علوی را برای مذاکره دعوت کرد، اما پس از آن دستور داد همه آنها را سر ببرند.
به همین دلیل، نوعی مظلومیت در تاریخ علویان در سدههای اخیر مشاهده میشود. علویان تا اواخر قرن نوزدهم که دوران سقوط عثمانی بود، با آنها درگیر بودند. اگر بروید در سوریه، قبر این شخصیت معروفشان (صلاح الدین ایوبی) که حمله کرده را میبینید و الان مجسمهاش در دمشق هست. هنوز بعضی از اسمهای ترک عثمانی را ما در کوچه و بازار دمشق مثل مدحت پاشا و امثال اینها را هنوز داریم در مغازهها که مرور کنید، اسم برخی از مغازهها هنوز نامهای عثمانی بر آنها هست.
اما برخی شخصیتهای بعد از عثمانی یا اواخر دوران عثمانی، مانند مدحت پاشا (روشنفکر عثمانی)، به سوریه آمدند. مدحت پاشا تنها کسی بود که به علویان میدان داد و رفع محرومیت از آنها را آغاز کرد. بعد از آن سوریه تا قرن چهاردهم و پانزدهم تحت قیمومیت فرانسه بود. تا سال ۱۹۲۵ علویون اعلان استقلال میکنند.
جایگاه سیاسی علویان در سال های اخیر
علویان پس از اعلام استقلال از قیمومیت فرانسه در سال ۱۹۲۵، وارد عرصه سیاست شدند. حزب بعث سوریه در سال ۱۹۶۰ با پشتوانه ارتش تشکیل شد و شخصیتهای نظامی علوی نقش مهمی در آن داشتند. حافظ اسد، یکی از فرماندهان ارتش، دبیر حزب بعث شد. حزب بعث سوریه مانند حزب بعث عراق، دارای بخش امنیتی و اطلاعاتی بود و بر جامعه سختگیری میکرد. اما حافظ اسد از اعضای میانرو حزب بعث بود، بعد وزیر دفاع، سپس فرمانده نیروی هوایی و بعد نخست وزیر شد. در نهایت با یک کودتا، حافظ اسد رئیس جمهور سوریه شد. او حدود ۲۵ سال رئیس جمهور بود. حافظ اسد تنها رئیس جمهور در کشورهای اطراف بود که با جمهوری اسلامی ایران ارتباط داشت و از آن حمایت میکرد و سرسختانه مخالف اسرائیل بود.
حافظ اسد علوی بود و حکومت سوریه کاملاً در دست علویان افتاد و فرماندهان بزرگ ارتش و وزیر دفاع همیشه از علویون بودهاند.
چند روز پیش، خبر نبش قبر حافظ اسد علوی در محله قرداحه منتشر شد. در این محله، مسجدی جدید ساخته شده بود که قبر ایشان نیز در آنجا قرار داشت. در اقدامِ ناپسند، از سوی جولانی و همراهانش، گفته میشود که جسد (یا بهتر بگوییم استخوانهای) ایشان از قبر بیرون آورده شده است.
بعد از فوت حافظ اسد در سال ۲۰۰۰، پسرش بشار که پزشک بود جانشین او و کاندیدای ریاست جمهوری شد و تا سال ۲۰۲۴ رئیسجمهور بود. بشار اسد نیز علوی بود و به طور کلی از علویان حمایت میکرد، بهویژه از شهرهای لاذقیه و طرطوس که علوی مذهب بودند. در دوران بشار اسد نیز مانند پدرش، حکومت سوریه کاملاً به دست علویان بود. این مهمترین و مترقی ترین اوضاع علویون در دورانهای مختلف بوده است.
چالشهای فعلی و چشمانداز آینده
علویان در وضع موجود با گروههای تروریستی و افراطی پیشین، نظیر داعش، و گروههای معاصری همچون جبهه النصره، هیئت تحریر الشام (جولانی)، و الاهوازیه، که علویان را «کافر» تلقی نموده و به قتل عام آنان مبادرت ورزیدهاند، درگیر هستند. این گروهها، که شمارشان بالغ بر ۴۵ گروه است، آزار و اذیتهای فراوانی را بر مردم تحمیل کردهاند. اقدام اخیر جولانی در نبش قبر حافظ اسد نیز به تشدید تنشها دامن زده است. اخیراً (حدود یک ماه و نیم پیش) علویان مبادرت به قیامی کوچک نمودند، لیکن این اقدام، به دلیل عجله و اشتباه، منجر به ناپدید شدن بیش از ۱۰ هزار نفر و کشته شدن حدود هزار و سیصد نفر از آنان گردید. در وضعیت کنونی، کماکان بسیاری از فرماندهان ارتشی که در دولت بشار اسد حضور داشتند، در مناصب خود باقی ماندهاند و قدرتهای نظامی پنهانی، به ویژه در لاذقیه، وجود دارند. از این رو، برخی فرماندهان نظامی علوی به تازگی اعلام داشتهاند که یک میلیون نیروی نظامی جهت مقابله با جولانی آماده نمودهاند.
بنابراین، حکومت فعلی هیچگونه حمایتی نه از شیعیان و نه از پیروان مذهب علوی به عمل نمیآورد. در واقع، هر شیعهای که متقاضی خروج از کشور باشد، با استقبال و بدون هیچگونه مانعی، اجازه خروج دریافت مینماید. همین رویه در مورد علویان نیز صادق است. لیکن با توجه به جمعیت قابل توجه پیروان مذهب علوی، حکومت قادر به اخراج سریع و گسترده آنان نیست. روشهای اجبار، سرکوب، تهدید، ارعاب و نظایر آن نیز، به دلیل کثرت تعداد، اثربخشی چندانی نخواهد داشت.
از سوی دیگر، علویان سوریه در میانه وضعیتی پیچیده از هویت شیعی و انحرافات تاریخی قرار دارند. اگرچه از زمان انقلاب اسلامی، گرایش علویان به انقلاب اسلامی، تشیع، ایران، و تعامل و ارتباط با ایرانیان در سالهای اخیر فزونی یافته و بسیاری از آنان جهت تحصیل به حوزههای علمیه ایران عزیمت نمودهاند، و این احتمال وجود دارد که در آینده نیز عده کثیری از علویان به سمت شیعه اثناعشری گرایش یابند، لیکن همچنان درگیریهای فیزیکی بین رهبران سنتی علویان (که به عنوان علوی شناخته میشوند) و کسانی که مدعی تشیع دوازده امامی و متشیع شدن هستند، مشاهده میشود و هنوز پارهای از علویان به باورهای انحرافی (حلول، تناسخ، اسقاط تکلیف) پایبندند.
بنابراین، علویان سوریه در حال حاضر در موقعیتی بس حساس قرار دارند. اگرچه بسیاری از آنان تمایل خود را به تشیع دوازده امامی ابراز نمودهاند، لیکن کماکان چالشهای عقیدتی و سیاسی متعددی در پیش روی آنان قرار دارد.
لذا چشمانداز آینده به نحوه عملکرد زیرکانه و عاقلانه علویان بستگی دارد. آینده این گروه در گرو میزان توانایی آنان در ائتلاف با دیگر مذاهب (به ویژه شیعیان، اهل سنت معتدل، دروزیها) از طریق ترویج گفتمان وحدت اسلامی با محوریت قرآن و اهلبیت(ع)، حمایت از پژوهشهای میدانی (مانند آثار شوقی حداد) به منظور روشنسازی تاریخ و هویت علویان، و مقابله با تهدیدات تروریستی با استفاده از ظرفیتهای فرهنگی ایران جهت هدایت علویان به سمت تشیع اصیل و انقلاب اسلامی است. در عین حال، میبایست خود را از نظر تشکیلاتی، سلاح، قدرت، توانایی، ایمان و اعتقادات در برابر این گروههای تروریستی تقویت نمایند.