متن سخنرانی حجت الاسلام میرمحمدیان

folder_openاخبار
commentبدون دیدگاه

همایش منادیان امت ویژه ائمه جمعه اهل سنت استان سیستان و بلوچستان، به همت موسسه ملت ابراهیم پنجم تا هشتم تیرماه در تهران برگزار گردید.

حجت الاسلام و المسلمین میرمحمدیان رئیس بنیاد هدایت یکی از مدعوین این همایش بود که بحثی پیرامون نقش ائمه جمعه در جامعه اسلامی را ارائه کرد.

متن پیش رو مشروح مباحثی است که ایشان در این جلسه مطرح کرد:

بسم الله الرحمن الرحیم

آن سطحی که ما یعنی حضراتی که اینجا نشسته‌اند و حقیر و خیلی از علما با آن مواجه هستند، پیدا کردن اسلام در لایه میانی است.

در کشور اسلامی خیلی ظرفیت‌ها وجود دارد. خب فرض کنید در یک کشور غیر اسلامی زندگی می کردید، باز اگر می خواستیم اسلام را پیاده کنیم درست است که در سطح کلان نمی شد اما در سطح میانی امکان پیاده کردن آن در سطوح هست.

در خود تمدن اسلامی برای این زیرساخت در نظر گرفته شده است. ببینید تمدن غرب وقتی می خواهد بیاید داخل جامعه با چه می آید؟ یک سری ابزارها دارد. ابزارش چیست؟

اولی در حوزه اقتصاد بانک است. یعنی هر جایی که می خواهد تمدنش را بنا کند بانک تاسیس می نماید.

دوم؛ ابزار تفریحی ایجاد می‌کند. قهوه خانه، شهربازی، کلوپ‌های شبانه، مشروب و… یک سری از این موارد.

مثلا می گویند آمریکا وقتی می خواهد برود در روسیه نفوذ خودش را جاری کند اولین چیزی که راه اندازی می‌کند فروشگاه مک دونالد و همبرگرهای مک دونالد است که فرهنگش را با همبرگرهای مک دونالد منتقل می‌کند.

اسلام، آن اولین چیزی که در یک جامعه می خواهد در یک سطح خُرد جامعه سازی بکند با چه چیزی این کار را انجام می دهد؟

وجود مقدس پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله اولین کاری که در مدینه کردند چه بود؟

ابتدا مسجد بنا کردند. یعنی کار این بود که باید یک خانه خدا، یک پاتوقی برای تمدن ساخته شود.

اولین کاری که کردند به محض اینکه شرایط آماده شد، یک مسجد بنا کردند که خودشان آنجا مستقر بودند. محل حکمرانی حضرت آنجا بود محل عبادت حضرت آنجا بود، محل دانش آنجا بود. همه کارهای جامعه آن زمان را در این مسجد مدیریت می کرد.

دومین کاری که کردند چه بود؟

پیوندهای برادری را در جامعه تثبیت کردند. پیمان اخوات بستند؛ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ). این را بین جامعه جریان دادند. یعنی چه؟داریم ویژگی‌های یک جامعه کوچک را بیان می کنیم.

شما در یک روستایی که اصلا هیچ چیز دیگری هم در این عالم نیست بخواهید اسلام را پیاده سازید چه می‌کنید؟

باید ببینید وجود پیامبر صلی الله علیه و آله که اسوة حسنة بودند چه کاری انجام دادند ما همان کار را انجام دهیم.

آیه ۴۱ سوره حج می فرماید که: شما هر وقت خواستید کاری انجام دهید اگر در توانتان بود و قدرتش را داشتید اولین کاری که باید انجام دهید، اقامه صلوة است.

(الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ) اولین کار نماز است.

خاصیت تمدن اسلامی این است که یک کل یک‌پارچه است همه چیز در آن به‌هم می آید و هیچ چیز خارج نمی‌زند.

قرآن می فرماید (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ) بلافاصله پیغمبر صلی الله علیه و آله مسجد بنا می کند. این مسجد پس در تمدن اسلامی یک جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد شاید یکی از مهمترین جایگاه‌ها را دارد.

مسجد به تنهایی چیزی ندارد؛ آن کسی که می آید به این مسجد روح می دهد، امام آن مسجد است. اگر امام مسجد نباشد مسجد بی روح است بی صاحب است. مثل یک کالبد و جسم بی روح می ماند.

خب حالا امام که می خواهد بیاید در یک جامعه کوچکی امامت کند چطور باید این کار را انجام دهد؟

آیا اسلام مدلش مثل جباران عالم هر که می خواهد برود یک جایی حکومت کند با یک حکم می رود و می گوید همه وظیفه دارند احترام بگذارید یا خیر؟

مدل تصرف اسلام مدل دیگری است. شما وقتی می خواهید بروید حایی و مردم بیاییند پای کار، باز باید چه کنید؟ بروید سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله ببینید پیامبر چه کردند؟

پیامبر صلی الله علیه و آله چطور این ولایت و حکومت خودش را در جامعه جاری نمود؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ باید برویم سراغ قرآن. شما همه عالم هستید و مسلط به قرآن.

آیاتی در قرآن داریم که در این آیات توضیح می دهد پیامبر مکرم صلی الله علیه و آله چه شد که در این جامعه، آن نفوذ و جایگاه خودش را برقرار کرد؟

یک آیه خیلی واضح است. یک آیه را بنده عرض می کنم بقیه آیات را شما بفرمائید.

قرآن می فرماید این پیامبری که بین شما آمده است (عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ).

جالب است می فرماید: (بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ). این قید فقط مربوط به مومنین است یعنی آن (عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ) برای همه است برای مشروب خور و کافر و… برای همه است. ولی برای مومنین رئوف رحیم. یک رحمت، محبت و مهربانی بیشتری دارد. مثل تفسیر (بسم الله الرحمن الرحیم) که می فرمایند رحمان رحمت واسعه الهی است و رحیم رحمت خاص است.

آیات دیگری که وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ترسیم می نماید که ایشان چطور بین مردم آن جایگاه امامت خود را تثبیت کردند. یکی در این آیه بود. مابقی را شما بفرمائید.

(وَإِنَّكَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِيمٍ). (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ)؛ شمای پیغمبر که عالم‌ترین و بهترین و عارف‌ترین آدم هستید و همه این ویژگی‌ها را دارید، ولی این که مردم دور شما جمع شده‌اند، بخاطر «لِنْتَ لَهُمْ»  است نه بخاطر اینکه از همه دانشمندتر هستی. تازه این «لِنْتَ لَهُمْ» بخاطر چیست؟ (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ)؛ خدا هم همه رحمتی که می خواست به شما بدهد «لِنْتَ لَهُمْ» داد. نمی گوید بخاطر محبت خدا دانشمندترین هستی. می فرماید بخاطر محبت خدا شما نرم‌ترین هستی.

(فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا)؛ این آیه مفهوم دارد. یعنی عکسش هم صادق است. اگر دورت جمه شدند بخاطر «لِنْتَ لَهُمْ» است و اگر «لِنْتَ لَهُمْ» نبود دورت جمع نمی شدند.

ادامه آیه خیلی عجیب است.

(فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ)؛ خطا کردند هم باید ببخشی.

نه تنها باید ببخشی «وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ». باز جلوتر می رود و می فرماید «وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ».

این ویژگی‌های یک امام جامعه است. امام یک روستا و مسجد است در سطح خودش.

آیه دیگر بفرمائید.

– (مَّحمدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ) آیه دیگر بفرمائید.

– (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا). خب دیگر؟

– (وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ)؛ این ویژگی‌ها مهم است.

آیه دیگر؟

– (وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا).

یک آیاتی هم داریم که می فرماید پیامبر صلی الله علیه و آله چیست؟

(لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ) است.

(وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ) است. یعنی در مردم حرکت می کند.

ولی یک آیه خیلی مهم است که ما معمولا این آیه را از بقیه آیه‌ها جدی‌تر می گیریم یعنی ما که خودمان را عالم اسلام می دانیم این آیه را که نخواندیم از همه آیه‌ها جدی‌تر و محکم‌تر می گیریم. چند مرتبه این آیه آمده است یک مورد در سوره جمعه بیان شده است.

(يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ)؛ هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ

این همه ویژگی امام.

ما اگر می خواهیم عالم اسلام بشویم و اسلام را در جامعه کوچکی به اندازه یک روستا و یا محله‌ای که امام آن مسجد هستیم بخواهیم پیاده کنیم، باید (لکم فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) را آنجا اجرا کنیم تا مردم بیایند پای کار.

همه اینها برای چه باید اتفاق بیفتد؟

باز در یک آیه دیگر می فرماید: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ)؛ اینجا ناس مرفوع است نه منصوب. ما فارسی که ترجمه می کنیم ناس را منصوب ترجمه می کنیم.

آیه را فارسی ترجمه کنید، می فرماید: ما خداوند را فرستادیم با کتاب و بینات و میزان برای اینکه مردم را به قیام دعوت کند. درست است؟

ولی این معنایش این نیست.

«لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی حتی پیامبر، کتاب، بینات و میزان هم اگر باشد نتیجه‌اش باید این باشد که خود مردم بیایند پای کار نه اینکه ما مردم را هول دهیم یا به اجبار بیاوریم یا پول بیاوریم  و… . نه! نه! خود مردم باید بیایند.

خب این را چرا عرض کردم؟

پس معلوم می شود امام در هر جامعه‌ای سه کار اصلی دارد:

  1. تقویت پیوندهای اجتماعی که پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دادند و در مدینه و مکه انجام دادند.

در اسلام پیوندهای اجتماعی و ولایی چطوری هستند؟

چند پیوند در آیات و روایات داریم که به شدت به آنها سفارش شده است.

سه تا پیوند در آیات و روایات به شدت به آنها توصیه شده است. پیوند بین بین انسانها، پیوند عرضی و هم‌سطح.

یکی همین آیه‌ای که قبلا خدمت شما عرض کردم. (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ)؛ پیوند برادری بین مومنین. یعنی هر کسی که به اسلام اعتقاد داره برادر دینی دیگری است و نسبت به او حقی دارد.

این اولین پیوند.

دوم؛ پیوند خانوادگی است. صله رحم است که این همه سفارش در آیات و روایات بیان شده است.

و سومی که معمولا در جوامع کم رنگ شده است، پیوند همسایگی است که فرمود: جبرئیل اینقدر مرا به همسایگی سفارش کرد که فکر کردم همسایه از همسایه ارث می برد. اینقدر مهم است.

تقویت پیوندهای سه گانه، وظیفه امام است. اینها باعث می شوند که جامعه تقویت شود.

۲. کار مهم، همین آیه ای است که تلاوت شد؛ «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» مردم را بیاورید پای کار حق.

مهمترین حقی که در یک جامعه کوچک محلی باید ایفا بشود حقوق همدیگر است. یعنی مردم بیایند این حقی که نسبت به همدیگر دارند را در قالب حل مساله‌های همدیگر انجام بدهند.

وقتی که خداوند در قرآن فرموده بین اینها پیوند مومنین هست پیوند ایمانی هست.

پیوندهای ایمانی و ولایی جنسش چیست؟

وقتی که نور خداوند بین دو نفر می خواهد جاری شود جنسش محبت است. آن کنهش محبت است شما می بینید که در آیات و در اسلام و جاهای مختلف وقتی متوجه می شود. این محبت به معنای این نیست که مدام فدای یکدیگر شوند؛ خیر!

این محبت تبلورش در چیست؟

در ایثار؛ در خدمت کردن است. حل مساله کردن است. یعنی من می خواهم به اطرافیانم ولایت الهی را جاری بکنم باید نسبت به اطرافیانم محبت داشته باشم. باید به آنها خدمت بکنم. خدمت کردن نسبت به دیگران، حل مساله دیگران می شود یکی از وظایف مهم.

پس امام اولین وظیفه اش تقویت پیوندهای اجتماعی است.

دومین وظیفه‌اش «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» است این که مردم بیایند پای کار همدیگر.

مساله که می گوییم مفصل است و منظورمان فقط بسته غذایی نیست. یک سبد بسیار بزرگی از مسائل است. آدمها مسائل بسیار زیادی دارند. طرف مساله اعتقادی دارد، خانوادگی دارد، فرزندش مساله تفریح دارد. مساله هنر؛ مساله در حوزه های اجتماعی و اقتصادی. مسأله دانش. بالاخره بنا است اگر دانش در ثریا هم باشد به آن دست پیدا کنیم به وعده پیامبر صلی الله علیه و آله.

خب این باید انجام بشود. یک نفر باید این مردم را یقوم الناس بکند که بروند به دانشی که در ثریا است دست پیدا کنند. این هم یک مساله است. باید حل شود.

مسائل آموزشی و پژوهشی، امنیت، سلامت و… .

وقتی ما می گوییم امام یک جامعه، یک جامعه کوچک محلی فرضا یک روستا، شما امام آن روستا و محله ای هستید که چند هزار نفر آدم در اطرافیان شما قرار دارد ـ دارم مدل سازی می کنم ـ در این جامعه قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

اولی که تقویت پیوندهای اجتماعی بود.

دومی که حل مسائل مردمی بود.

۳. و سومین اتفاق، خود نهاد امامت باید تقویت شود. شخص امام باید رشد کند. امام که نمی تواند رشد نکند. فاقد شیء که نمی تواند معطی شیء باشد. وقتی امام دانش، تقوای، عرفان، اخلاق، آداب و محبت وی ضعیف است او نمی تواند به بقیه محبت هدیه کند باید روی خود کار کند و تلاش کند. شاید از همه مهمتر همین مورد آخر باشد که خود را تقویت کند.

پس امام سه کار جدی دارد.

ما الان اگر برویم به غربی‌ها بگوییم آقا باسمه تعالی برو داخل یک روستا آنجا را توسعه بد. برای همه چیز یک جزوه دارند. گام اول این گام دوم … . ولی ما برای تمدن اسلامی خود این جزوه ها را تولید نکردیم. ما هم باید تولید کنیم.

مثلا وقتی یک جایی را در کشور می خواهیم رشد دهیم می رویم از همان غربی ها کپی می کنیم بخاطر اینکه خودمان تولید نکردیم باید تولید کنیم. اینقدر نیاز هست و این تولید هم در کتابخانه اتفاق نمی‌افتد بلکه در میدان، رفت و برگشت بین میدان و مبانی است یعنی در میدان تجربه می کنی و دوباره بر می گردی.

ما در بنیاد هدایت داریم تلاش می کنیم اینها را آرام آرام تدوین کنیم.

اگر من رفتم وارد یک روستا شدم از کجا شروع کنم؟ چه گام‌هایی را باید طی کنم؟ چه ویژگی دارد؟ چه مهارت‌هایی می‌خواهد؟ چه لوازمی دارد؟ کجا باید برم؟ اینها را باید تدوین کنیم. این‌ها دانشی است که در اسلام باید تدوین شوند. با مبانی اسلام باید تدوین شود نه با مبانی غرب.

به لطف خدا ما غنی‌ترین منابع الهی را داریم. قرآن و سنت منابع بسیار غنی دارند که حرف‌های بسیار عمیق در آنها وجود دارد که اگر ما این‌ها را عالمانه کشف نماییم و در میدان پیاده کنیم خیلی از مسائل‌ حل می‌شود.

همین آیه (فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا) را اگر بخواهیم تبدیلش بکنیم به یک برنامه عملی؛ یعنی چطور اینهایی که در آیه بیان شده را باید پیاده کنیم؟ عملی در مسجد؟

الان یکی بیاد بگوید من معتادم تطبیقش چیست؟ یک خانمی می آید و سرپرست ندارد و با چهار فرزند، من این تطبیقی که باید به او بدهم به چه شکل می شود؟ اینها چیزهایی است که باید در میدان تولید کنیم. و باید دور هم جمع بشوید و تجربه ها را با هم به اشتراک بگذارید. من فلان کار را کردم درست شد و من فلان کار را انجام دادم خراب شد.

رفته بودم پیش یک عالمی خیلی آدم درستی است. در یکی از شهر در مسجد جامع نماز می خواند و مردم بسیار دوستش دارند. بسیار عالم است و در حوزه هم تدریس دارد و بسیار انسان با صفا و خوبی است. مسائل مردم را حل می کند. یکی از مسائل‌شان مساله زنان بی سرپرست است. زنان بی سرپرست مهمترین مشکل کوتاه مدت جدی آنها معیشت آنها است. این بنده خدا برای آنها کارگاه خیاطی ایجاد کرده بود. به ایشان عرض کردم حاج آقا مهمترین راه حل برای زن بی سرپرست چیست؟ سرپرست است. باید این مساله را حل کنیم.

آن راه حل، غربی است که ما می رویم برای آنها شغل ایجاد می کنیم. ولی خب حل مساله سرپرست مگر به این راحتی است؟! در جوامع مدرن حل کردن مساله خیلی سخت‌تر از ایجاد شغل کردن است. می گوید کی ازدواج می کند؟! کی می آید با یک زن دارای مثلا چهار فرزند ازدواج کند؟! اینها چیزهایی سختی است که ما باید مساله‌اش را حل کنیم.

باید در بستر جامعه مساله حل شود. باید برای آنتولید دانش بکنیم. یا مثلا مساله‌هایی مثل تفریح. واقعا مساله تفریح را در اسلام چه پاسخی باید برای آن بدهیم؟ الان فرزندان ما همه درگیر این مساله هستند. تابستان و زمستان موبایل در دستشان است. سالم‌ترین تفریح آنها شده بازی با موبایل. حالا تفریحات ناسالم هم ممکن است دچار بشوند. ما باید حرف داشته باشیم و فقط به توصیه های کلان که کار راه نمی افتد. بحث سلامت، خانواده… .

یک مساله همین دعواهای خانوادگی است. کشف فرمول اینکه همسران را چطور با هم آشتی دهیم؟! کرامت انسانها را چطور باید حفظ کنیم؟!  بچه‌ها را چطور در این خانواده‌ها کریم بار بیاوریم؟ کسی که کرامت نفس را در خود احساس کند معصیت نمی کند؛ «مَن كَرُمَت علَيهِ نَفسُهُ لَم يُهِنْها بالمَعصيَةِ». کرامت را چطور باید بوجود بیاوریم؟

اینها همه فرمول دارد و فرمولهایش در کتاب خدا وجود دارد. در سنت ما هست. باید کشف کنیم. مساله همه ما هم هست. اصلا مساله شیعه و سنی هم دیگر نیست. مسیحی‌ها هم در این مساله گیر هستند. الان شما می روید در کلیساها می بینید همه کلیساها خالی است. مردم دیگر دنبال خدا و پیغمبر نیستند. گاهی اصلا خداپرستی تحت الشعاع قرار می گیرد نه مساله شیعه و سنی و این موارد نیست. ما می خواهیم ولایت الله در جهان حاکم شود. بحث بسیار است.

این که امام مسجدمان امام محله بشود و فقط امام مسجد نباشد. واقعا بار همه اتفاقات محله را روی دوش خود احساس کند. به این می گویند مقام امامت. یعنی امام آنها بشود یعنی نسبت به آنها احساس مسئولیت می کند این مساله را وقتی می فرماید: (عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ) این یعنی احساس مسئولیت کرده که این حالت برای او بوجود آمده؛ روی دوش خود دانسته. لذا می فرماید: «مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ». اصلا از دایره اسلام خارج می شود اگر غیر از این باشد.

باید برای اینها فرمول کشف کنیم. در جلسات علمایی باید فرمول کشف کنیم و در کتابخانه هم نیست.

تجربه‌ها! تک تک تجربه‌های شما که در میدان دارید اینها باید در جمع‌های چند نفره مطرح شود، مباحثه شود مثلا اینجا مساله را حل کردید اما طولانی مدت این آفت ممکنه بوجود بیاید. اینجا درست است آنجا غلط است و دوباره تجربه می کنید. خیلی برکت دارد. که گام به گام رشد کنند و جلو بروند. تا بتوانیم به فرمول‌های اصلی دست پیدا کنیم که واقعا هر کدام از علمای اسلام حداقل امام محله خودشان باشند.

امام، نه به معنای اینکه مثلا وقتی به مردم چیزی می گوییم احتراما گوش کنند. نه! واقعا امام بشوند. واقعا قلب تپنده و مدیر میدان ما باشیم. این خیلی مهم است.

ان شاءالله خداوند کمک نماید بتوانیم این اهداف را به ثمر برسانیم.

Tags: , ,

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست